با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Document

ˈdɑːkjəmənt ˈdɒkjəmənt ˈdɒkjəmənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    documented
  • شکل سوم:

    documented
  • سوم‌شخص مفرد:

    documents
  • وجه وصفی حال:

    documenting
  • شکل جمع:

    documents

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2
سند، مدرک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- a legal document
- سند قانونی
- He stole secret documents and sold them to the enemy.
- او اسناد سری را می‌دزدید و به دشمن می‌فروخت.
- documents proving his guilt
- مدارکی که جرم او را ثابت می‌کرد
verb - transitive
مستند کردن، با مدرک ثابت کردن، سند ارائه دادن برای، مدرک آوردن برای، سندیت دادن
- a well-documented book
- کتاب مستند، کتادب فرنودین
- You must document your claims.
- ادعاهای خود را باید با سند و مدرک اثبات کنید
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد document

  1. noun written communication
    Synonyms: archive, certificate, credentials, deed, diary, evidence, form, instrument, language, pages, paper, record, report, script, testimony, token
    Antonyms: speech

لغات هم‌خانواده document

ارجاع به لغت document

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «document» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/document

لغات نزدیک document

پیشنهاد بهبود معانی