ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

Document

ˈdɑːkjəmənt ˈdɒkjəmənt ˈdɒkjəmənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    documented
  • شکل سوم:

    documented
  • سوم شخص مفرد:

    documents
  • وجه وصفی حال:

    documenting
  • شکل جمع:

    documents

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable A2
    سند، مدرک
    • - a legal document
    • - سند قانونی
    • - He stole secret documents and sold them to the enemy.
    • - او اسناد سری را می‌دزدید و به دشمن می‌فروخت.
    • - documents proving his guilt
    • - مدارکی که جرم او را ثابت می‌کرد
  • verb - transitive
    مستند کردن، با مدرک ثابت کردن، سند ارائه دادن برای، مدرک آوردن برای، سندیت دادن
    • - a well-documented book
    • - کتاب مستند، کتادب فرنودین
    • - You must document your claims.
    • - ادعاهای خود را باید با سند و مدرک اثبات کنید
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد document

  1. noun written communication
    Synonyms: archive, certificate, credentials, deed, diary, evidence, form, instrument, language, pages, paper, record, report, script, testimony, token
    Antonyms: speech

لغات هم‌خانواده document

ارجاع به لغت document

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «document» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/document

لغات نزدیک document

پیشنهاد بهبود معانی