فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Document

ˈdɑːkjəmənt ˈdɒkjəmənt ˈdɒkjəmənt

گذشته‌ی ساده:

documented

شکل سوم:

documented

سوم‌شخص مفرد:

documents

وجه وصفی حال:

documenting

شکل جمع:

documents

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable A2

سند، مدرک

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

a legal document

سند قانونی

He stole secret documents and sold them to the enemy.

او اسناد سری را می‌دزدید و به دشمن می‌فروخت.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

documents proving his guilt

مدارکی که جرم او را ثابت می‌کرد

verb - transitive

مستند کردن، با مدرک ثابت کردن، سند ارائه دادن برای، مدرک آوردن برای، سندیت دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

a well-documented book

کتاب مستند، کتادب فرنودین

You must document your claims.

ادعاهای خود را باید با سند و مدرک اثبات کنید

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد document

  1. noun written communication
    Synonyms:
    paper record form report evidence testimony script language pages archive instrument token credentials certificate deed diary
    Antonyms:
    speech

لغات هم‌خانواده document

  • verb - transitive
    document

ارجاع به لغت document

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «document» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/document

لغات نزدیک document

پیشنهاد بهبود معانی