با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Instrument

ˈɪnstrəmənt ˈɪnstrəmənt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    instruments

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable A2
    آلت، اسباب، ادوات، وسیله، آلت دست
    • - string instruments
    • - سازهای زهی
    • - A flute is a wind instrument.
    • - فلوت یک ساز بادی است.
    • - The university is an instrument for the dissemination of learning.
    • - دانشگاه وسیله‌ای برای اشاعه دانش است.
    • - He has become an instrument of his uncle.
    • - او آلت دست عمویش شده است.
    • - He turned the party into an instrument of personal power.
    • - او حزب را تبدیل به وسیله‌ی قدرت شخصی خود کرد.
    • - instruments of torture
    • - آلات شکنجه
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
  • noun countable
    حقوق سند، قباله، قرارداد، مدرک قانونی، (بازرگانی و امور مالی) حواله‌ی کتبی، دستور پرداخت، دستاویز
    • - He signed the instrument of sale.
    • - او سند فروش را امضا کرد.
    • - negotiable instruments
    • - اوراق قابل خریدوفروش
  • noun
    دستگاه مهار، دستگاه سویاب، دستگاه جایاب، دستگاه هدایت
    • - navigational instruments
    • - دستگاه‌های ناوبری
  • noun
    ابزار (به ویژه برای کارهای حساس یا کارهای علمی و هنری)، کارافزار، (به ویژه در هواپیما و موشک و غیره)
    • - surgical instruments
    • - ابزار جراحی
    • - a missile's sensitive instruments
    • - دستگاه‌های حساس موشک
    • - mechanical instruments
    • - ابزار مکانیکی
  • verb - transitive
    دارای وسیله یا ابزار یا ساز (و غیره) کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد instrument

  1. noun tool, implement
    Synonyms: apparatus, appliance, contraption, contrivance, device, doodad, equipment, gadget, gear, gizmo, machine, machinery, mechanism, paraphernalia, tackle, utensil
  2. noun means, agent
    Synonyms: agency, channel, factor, force, instrumentality, material, mechanism, medium, ministry, organ, vehicle, wherewithal
    Antonyms: end

ارجاع به لغت instrument

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «instrument» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/instrument

لغات نزدیک instrument

پیشنهاد بهبود معانی