با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Instrumentality

ˌɪnstrəmenˈtæləti ˌɪnstrʊmenˈtælɪti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

  • noun plural
    واسطه، عامل، وسیله، شوند
  • noun plural
    وسیله بودن، اثر، دخالت، وساطت
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد instrumentality

  1. noun contribution
    Synonyms: help, assistance, aid, agency, means

ارجاع به لغت instrumentality

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «instrumentality» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/instrumentality

لغات نزدیک instrumentality

پیشنهاد بهبود معانی