امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Doodad

ˈduːˌdæd ˈduːˌdæd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
مطلب کوچکی که از نظر فراموش‌شده و به‌خاطر نمی‌رسد، اسباب، ابزار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد doodad

  1. noun gadget
    Synonyms:
    contraption contrivance doohickey gismo object thing thingamabob thingamajig whatchamacallit widget

ارجاع به لغت doodad

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «doodad» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/doodad

لغات نزدیک doodad

پیشنهاد بهبود معانی