شکل جمع:
contraptions(عامیانه) دستگاه (بهویژه اگر عجیب یا پیچیده یا سرهمبندیشده باشد)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He claimed that his contraption will make humans invisible.
او مدعی بود که دستگاه سرهم بندیشدهاش انسان را نامرئی میکند.
She showed us a strange contraption that looked like a satellite dish.
او به ما دستگاه سرهم بندیشدهای نشان داد که شبیه دیش ماهواره بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «contraption» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/contraption