آخرین به‌روزرسانی:

Rig

rɪɡ rɪɡ

شکل جمع:

rigs

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb

بادگل و بادبان آراستن، مجهز کردن، آماده شدن، باخدعه و فریب درست کردن، گول زدن، دگل آرایی، وضع حاضر، سر و وضع، اسباب، لوازم، لباس، جامه، تجهیزات

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

ship rig

نوع بادبان‌های کشتی

fore-and-aft rig

بادبان‌های جلو و عقب کشتی

نمونه‌جمله‌های بیشتر

square rigs

بادبان‌های چهار گوش

They were dressed in new rig.

اونیفورم نو پوشیده بودند.

Sailors should be dressed in the rig ordered.

ملوانان باید به لباسی که تعیین شده است ملبس باشند.

The sailors were rigged in white.

به ملوانان لباس سفید دادند.

She was rigged out in Victorian style.

لباس سبک دوره‌ی ویکتوریا تن او کرده بودند.

They were not properly rigged for that long mountain climbing.

آن‌ها به‌طور شایسته‌ای‌ برای آن کوهنوردی طولانی مجهز نشده بودند.

This boat is rigged for dredging.

این کشتی برای لایروبی مجهز شده است.

They had rigged the box to explode on contact.

جعبه را طوری درست کرده بودند که در اثر تماس منفجر شود.

We rigged the tarpaulins over the tanks.

پارچه‌ی برزنت را روی تانک‌ها کشیدیم.

Alarm clocks are rigged to turn on radios too.

ساعت‌های شماطه‌دار را تنظیم کرده‌اند که رادیو را هم روشن کنند.

Workers rigged up a Christmas tree in front of the town hall.

کارگران یک درخت کریسمس بزرگ جلو شهرداری برپا کردند.

We rigged up something to take the place of a bed.

یک چیزی را سرهم‌بندی کردیم که جای تختخواب را بگیرد.

The soldiers rigged up a temporary cabin.

سربازان یک آلونک موقتی سرهم‌بندی کردند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rig

  1. noun equipment
    Synonyms:
    gear outfit apparatus machinery tackle fittings fixtures paraphernalia accouterments equipage
  1. verb outfit, supply
    Synonyms:
    equip fit out supply furnish dress clothe gear arm appoint set up attire array kit provision turn out costume accouter
  1. verb arrange for certain outcome
    Synonyms:
    fix arrange doctor manipulate fiddle with tamper with fake falsify engineer juggle trump up gerrymander

ارجاع به لغت rig

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rig» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rig

لغات نزدیک rig

پیشنهاد بهبود معانی