۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Rift

rɪft rɪft

شکل جمع:

rifts

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adverb countable

خراش، بریدگی، شکاف‌دهنده، چاک، دریدگی، چاک دادن، شکافتن، بریدن، برش دادن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

a rift in the ice covering the lake

یک ترک بر یخ روی دریاچه

The Fin spring gushes from a rift in a huge rock.

چشمه‌ی فین (در کاشان) از شکافی در صخره‌‌ای عظیم بیرون می‌جوشد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

I tried to heal the rift between those two brothers.

کوشیدم که اختلاف میان آن دو برادر را فیصله بدهم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد rift

  1. noun break, crack
    Synonyms:
    gap opening split crack fault flaw fracture interruption interval space breach crevice fissure hiatus rent parting cleft cleavage chink cranny rima rime
    Antonyms:
    closure closing
  1. noun difference of opinion
    Synonyms:
    disagreement misunderstanding division separation split breach quarrel clash falling out break rupture estrangement alienation schism
    Antonyms:
    agreement concordance

سوال‌های رایج rift

شکل جمع rift چی میشه؟

شکل جمع rift در زبان انگلیسی rifts است.

ارجاع به لغت rift

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rift» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rift

لغات نزدیک rift

پیشنهاد بهبود معانی