فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Hiatus

haɪˈeɪtəs haɪˈeɪtəs

شکل جمع:

hiatuses

توضیحات:

همچنین می‌توان از شکل جمع hiatus به‌ جای hiatuses استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

وقفه، شکاف، فاصله، التقای دو حرف با صدا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The original text of Beowulf contains several hiatuses.

نسخه‌ی اصلی «بیوولف» دارای چندین محوشدگی است.

a hiatus in commercial activities

رکود فعالیت‌های بازرگانی

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the hiatus between the party's actions and its political theories

شکاف (یا تضاد) بین اعمال حزب و تئوریهای سیاسی آن

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hiatus

  1. noun pause, interruption
    Synonyms:
    gap break space interval interim opening breach lapse discontinuity blank rift aperture lacuna
    Antonyms:
    continuity continuation

ارجاع به لغت hiatus

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hiatus» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hiatus

لغات نزدیک hiatus

پیشنهاد بهبود معانی