Lacuna

ləˈkuːnə ləˈkuːnə ləˈkuːnə
آخرین به‌روزرسانی:
  • noun
    حفره، گودی، محفظه، فاصله، جای خالی، نقطه ابهام
    • - This manuscript is full of lacunas.
    • - این دست نوشته از قلم افتادگی زیادی دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد lacuna

  1. noun An interval during which continuity is suspended
    Synonyms: break, gap, hiatus, interim, cavity, depression, interval, void, opening, pause, space
  2. noun An ornamental sunken panel in a ceiling or dome
    Synonyms: blank, gap, hiatus, coffer, space, caisson

ارجاع به لغت lacuna

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «lacuna» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ فروردین ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/lacuna

لغات نزدیک lacuna

پیشنهاد بهبود معانی