با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Caisson

ˈkeɪsɑːn / / -sn ˈkeɪsn / / kəˈsuːn
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    (نظامی) صندوق مهمات، واگون مهمات، ارابه ارتشی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد caisson

  1. noun Large watertight chamber used for construction under water
    Synonyms: box, case, coffer, pneumatic caisson, chamber, chest, cofferdam, float, wagon, lacuna
  2. noun A chest to hold ammunition
    Synonyms: ammunition chest

ارجاع به لغت caisson

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «caisson» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/caisson

لغات نزدیک caisson

پیشنهاد بهبود معانی