شکل جمع:
intervalsفاصله، مدت، فرجه، ایست، وقفه، فترت، خلال
Flowers had been planted in the interval between the houses.
در فاصلهی میان خانهها گل کاشته بودند.
the interval between coughing spells
فاصلهی میان حملات سرفه
intervals of thousands of years between glaciations
فاصلهی چند هزار ساله میان یخدورانها
She went out and returned after an interval of two hours.
او بیرون رفت و پس از (گذشت) دو ساعت مراجعت کرد.
the interval between lightning and the following thunder
وقفهی میان آذرخش و تندر پس از آن
(فاصله میان دو نوع یا مرغوبیت یا وضع) فرق، تفاوت، ناهمسانی، ناهمجوری، ناسانی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the interval between master and servant
تفاوت میان ارباب و نوکر
the interval between savagery and civilization
فرق میان توحش و تمدن
(ریاضی) بازه
interval of convergence
بازهی همگرایی
1- گاه به گاه، گهگاه، هرچند وقت یکبار 2- در اینجا و آنجا، بهطور پراکنده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «interval» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/interval