با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Ten

ten ten
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    tens

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun A1
    ده، عدد ده
    • - room number ten
    • - اتاق شماره‌ی ده
    • - ten apples
    • - ده تا سیب
    • - a ten-gallon drum
    • - بشکه‌ی ده گالنی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد ten

  1. adjective Being one more than nine
    Synonyms: decuple, tenfold, decimal, denary, tenth, decagonal, decennial, 10, x
  2. noun One of four playing cards in a deck with ten pips on the face
    Synonyms: decade, decagon, ten-spot, 10, decapod, decemvir, x, decemvirate, decennary, tenner, decennium

ارجاع به لغت ten

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ten» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ten

لغات نزدیک ten

پیشنهاد بهبود معانی