فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Comma

ˈkɑːmə ˈkɒmə

شکل جمع:

commas

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B1

دستور زبان ویرگول، کاما، درنگ‌نما

link-banner

آموزش دستور زبان انگلیسی از مبتدی تا پیشرفته

مشاهده

Don't forget to add a comma after the introductory phrase.

فراموش نکنید که بعداز عبارت معارفه‌ای، یک ویرگول اضافه کنید.

A missing comma can completely change the meaning of a sentence.

ویرگول جاافتاده می‌تواند معنی جمله را کاملاً تغییر دهد.

noun countable

مکث، وقفه، توقف

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

I took a long comma before continuing my speech.

قبل‌از ادامه‌ی سخنانم یک مکث طولانی داشتم.

The music faded out, leaving a brief comma of silence before the crowd erupted into applause.

موسیقی به‌تدریج تمام شد و قبل‌از تشویق جمعیت، وقفه‌ای کوتاه از سکوت به‌وجود آمد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد comma

  1. noun anglewing butterfly with a comma-shaped mark on the underside of each hind wing
    Synonyms:
    mark punctuation pause interval comma butterfly Polygonia comma

ارجاع به لغت comma

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «comma» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/comma

لغات نزدیک comma

پیشنهاد بهبود معانی