با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Punctuation

    ˌpʌŋktʃuˈeɪʃn ˌpʌŋktʃuˈeɪʃn
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      punctuations

    معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

    noun uncountable B1
    دستور زبان نشانه‌گذاری

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - The English teacher emphasized the importance of punctuation in writing.
    - معلم زبان انگلیسی بر اهمیت نشانه‌گذاری در نوشتن تأکید کرد.
    - It's essential to use punctuation marks such as commas and periods to convey the intended meaning in a sentence.
    - استفاده از علامت‌های نشانه‌گذاری مانند ویرگول و نقطه برای انتقال معنای مورد نظر در جمله ضروری است.
    noun uncountable
    تاکید
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد punctuation

    1. noun The marks used to clarify meaning by indicating separation of words into sentences and clauses and phrases
      Synonyms: punctuation-mark

    ارجاع به لغت punctuation

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «punctuation» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/punctuation

    لغات نزدیک punctuation

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند