آخرین به‌روزرسانی:

Punctuate

ˈpʌŋktʃueɪt ˈpʌŋktʃueɪt

گذشته‌ی ساده:

punctuated

شکل سوم:

punctuated

سوم‌شخص مفرد:

punctuates

وجه وصفی حال:

punctuating

معنی‌ها و نمونه‌جمله

adverb

نقطه‌گذاری کردن، نشان‌گذاری کردن، نقطه‌دار

adverb

نقطه گذاری کردن، تاکید کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

His speech was regularly punctuated by the clapping of the audience.

کف‌زدن حضار مرتب نطق او را قطع می‌کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد punctuate

  1. verb lay stress on
    Synonyms:
    stress emphasize accentuate underline accent point up mark point break separate divide intersperse sprinkle pepper interrupt interject intersect

سوال‌های رایج punctuate

گذشته‌ی ساده punctuate چی میشه؟

گذشته‌ی ساده punctuate در زبان انگلیسی punctuated است.

شکل سوم punctuate چی میشه؟

شکل سوم punctuate در زبان انگلیسی punctuated است.

وجه وصفی حال punctuate چی میشه؟

وجه وصفی حال punctuate در زبان انگلیسی punctuating است.

سوم‌شخص مفرد punctuate چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد punctuate در زبان انگلیسی punctuates است.

ارجاع به لغت punctuate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «punctuate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/punctuate

لغات نزدیک punctuate

پیشنهاد بهبود معانی