گذشتهی ساده:
intersectedشکل سوم:
intersectedسومشخص مفرد:
intersectsوجه وصفی حال:
intersectingشکل جمع:
intersectsاز وسط قطع کردن، تقسیم کردن، تقاطع کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The river intersects the plain.
رودخانه دشت را دو نیم میکند.
intersecting roads
راههای متقاطع (همبر)
Lines intersecting to form right angles.
خطهایی که همبرند و زوایای قائمه میسازند.
Canals intersect the city in every direction.
آبراهها از هر سو شهر را قطع میکند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «intersect» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/intersect