فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Intersection

ˌɪnt̬ərˈsekʃn ˌɪntəˈsekʃn / / ˈɪntəsekʃn

شکل جمع:

intersections

معنی و نمونه‌جمله

noun

تقاطع، چهارراه

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The filling station is located at the intersection of three main roads.

پمپ بنزین در محل تقاطع سه‌راه اصلی قرار دارد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد intersection

  1. noun crossroads
    Synonyms:
    crossing junction interchange stop crossway crosswalk circle cloverleaf

Collocations

intersection of sets

(ریاضی) مقطع مجموعه‌ها

ارجاع به لغت intersection

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intersection» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/intersection

لغات نزدیک intersection

پیشنهاد بهبود معانی