آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

Intersectional

ˌɪnt̬ərˈsekʃnl ˌɪntəˈsekʃnl

معنی intersectional | جمله با intersectional

adjective

درهم‌تنیده، اینترسکشنال (مربوط به حالتی که در آن انواع مختلف تبعیض از جمله رفتار ناعادلانه به دلیل جنسیت و نژاد و غیره به یکدیگر مرتبط می‌شوند و بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند)

The intersectional nature of discrimination means that someone may face multiple forms of unfair treatment based on their gender, race, and socioeconomic status.

ماهیت درهم‌تنیده‌ی تبعیض به این معنی است که ممکن است فردی بر اساس جنسیت، نژاد و وضعیت اجتماعی-اقتصادی خود با اشکال متعدد رفتار ناعادلانه مواجه شود.

The conference focused on discussing intersectional issues in feminism and social justice.

تمرکز این کنفرانس روی موضوعات اینترسکشنال در فمینیسم و عدالت اجتماعی بود.

adjective

میان‌بخشی، بین ناحیه‌ای (میان نواحی یا بخش‌های مختلف)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

The festival included several intersectional activities involving multiple communities.

جشنواره شامل چندین فعالیت میان‌بخشی بود که جوامع مختلف را درگیر می‌کرد.

They organized an intersectional game for the schools in different districts.

آن‌ها بازی میان‌بخشی برای مدارس در نواحی مختلف برگزار کردند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

intersectional games

مسابقات میان‌بخشی

پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت intersectional

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «intersectional» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/intersectional

لغات نزدیک intersectional

پیشنهاد بهبود معانی