شکل جمع:
interchangesباهم عوض کردن، مبادله کردن، تبادل کردن، تغییردادن، متناوب ساختن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the interchange of gifts
مبادلهی هدایا
to interchange a car's tires
تایرهای اتومبیل را عقب و جلو کردن
to interchange work with play
کار و بازی را یکی پس از دیگری انجام دادن
to interchange blows
زد و خورد کردن
to interchange ideas
تبادل افکار کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «interchange» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/interchange