بهصورت قابل تعویض، بهجای یکدیگر، بهطور قابل جابهجایی، بهطور با هم عوضکردنی، بهطور قابل مبادله، بهطور تبادلپذیر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The fuels can be mixed or used interchangeably.
این سوختها را میتوان با هم مخلوط کرد یا به جای هم استفاده کرد.
The two words can be used interchangeably in this sentence.
این دو کلمه را میتوان به جای هم در این جمله استفاده کرد.
Although we often use the terms "grilling" and "barbecuing" interchangeably, technically there is a difference.
اگرچه اغلب از اصطلاحهای «گریل کردن» و «کباب کردن» به جای یکدیگر استفاده میکنیم اما در واقع، تفاوتهایی بین این دو وجود دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «interchangeably» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/interchangeably