فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Swap

swɑːp swɒp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم شخص مفرد:

    swaps
  • شکل جمع:

    swaps

توضیحات

همچنین می‌توان از swop به‌ جای swap استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - transitive C1
    عوض کردن، مبادله کردن، مبادله کردن
    • - Would you like to swap places with me?
    • - آیا دوست داری جای خود را با جای من عوض کنی؟
    • - We swapped (our) bicycles.
    • - دوچرخه‌های‌مان را تاخت زدیم.
  • noun countable
    مبادله، معاوضه
    • - a swap of two ties
    • - معاوضه‌ی دو کراوات
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد swap

  1. verb exchange
    Synonyms: bandy, bargain, barter, change, interchange, substitute, switch, swop, trade, traffic, truck
    Antonyms: keep, maintain
  2. verb exchange
    Synonyms: bandy, bargain, barter, change, interchange, substitute, switch, trade, traffic, truck
    Antonyms: keep, maintain

ارجاع به لغت swap

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «swap» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/swap

لغات نزدیک swap

پیشنهاد بهبود معانی