با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Swap

swɑːp swɒp
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • سوم‌شخص مفرد:

    swaps
  • شکل جمع:

    swaps

توضیحات

همچنین می‌توان از swop به‌ جای swap استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive C1
عوض کردن، مبادله کردن، مبادله کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Would you like to swap places with me?
- آیا دوست داری جای خود را با جای من عوض کنی؟
- We swapped (our) bicycles.
- دوچرخه‌های‌مان را تاخت زدیم.
noun countable
مبادله، معاوضه
- a swap of two ties
- معاوضه‌ی دو کراوات
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد swap

  1. verb exchange
    Synonyms: bandy, bargain, barter, change, interchange, substitute, switch, swop, trade, traffic, truck
    Antonyms: keep, maintain

ارجاع به لغت swap

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «swap» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/swap

لغات نزدیک swap

پیشنهاد بهبود معانی