فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Swap

swɑːp swɒp

سوم‌شخص مفرد:

swaps

شکل جمع:

swaps

توضیحات:

همچنین می‌توان از swop به‌ جای swap استفاده کرد.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive C1

عوض کردن، مبادله کردن، مبادله کردن

Would you like to swap places with me?

آیا دوست داری جای خود را با جای من عوض کنی؟

We swapped (our) bicycles.

دوچرخه‌های‌مان را تاخت زدیم.

noun countable

مبادله، معاوضه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

a swap of two ties

معاوضه‌ی دو کراوات

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد swap

  1. verb exchange
    Synonyms:
    trade change switch substitute barter interchange traffic bargain swop truck bandy
    Antonyms:
    keep maintain

ارجاع به لغت swap

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «swap» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/swap

لغات نزدیک swap

پیشنهاد بهبود معانی