آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Junction

ˈdʒʌŋkʃn ˈdʒʌŋkʃn

شکل جمع:

junctions

معنی junction | جمله با junction

noun countable C1

محل تقاطع، برخوردگاه، بندگاه، دوراهی، چندراهی، پیوندگاه، محل اتصال، محل برخورد (دو راه یا راه‌آهن و غیره)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

a railroad junction

تقاطع راه‌آهن

the old man was killed at the junction of two main roads.

پیرمرد در محل تقاطع دو راه اصلی کشته شد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the junction of two underground cables.

پیوندگاه دو شاه‌سیم زیرزمینی.

noun countable

پیوند، جفت‌شدگی، اتصال، هم‌بست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

a junction of two armies.

الحاق دو قشون به هم.

it caused a junction between the two cultures.

(آن) موجب پیوند آن دو فرهنگ شد.

noun countable

(در دستگاه‌های نیمه‌رسانای برقی) هم‌کنشگر دو بخش نیمه‌رسانا

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد junction

سوال‌های رایج junction

شکل جمع junction چی میشه؟

شکل جمع junction در زبان انگلیسی junctions است.

ارجاع به لغت junction

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «junction» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/junction

لغات نزدیک junction

پیشنهاد بهبود معانی