گذشتهی ساده:
kneedشکل سوم:
kneedسومشخص مفرد:
kneesوجه وصفی حال:
kneeingشکل جمع:
kneesزانو
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
Heavy taxes brought the people to their knees.
مالیاتهای سنگین مردم را به زانو درآورد.
خم کردن، تا کردن، زانودار کردن
تسلیم شدن به کسی، سر تعظیم فرود آوردن، زانو خم کردن
به زانو درآوردن، وادار به تسلیم کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «knee» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/knee