Knee-deep

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

• adjective
  تا زانو
  • - standing knee-deep in water
  • - تا زانو در آب ایستادن

  • - The children were knee-deep in snow.
  • - بچه‌ها تا زانو در برف بودند.
• adjective informal
  عمیقاً درگیر، عمیقاً مشغول
  • - He is knee-deep into party politics.
  • - او کاملاً درگیر سیاست حزبی است.

  • - The team of engineers was knee-deep in the design phase of the new product.
  • - تیم مهندسان عمیقاً مشغول مرحله‌ی طراحی محصول جدید بودند.