تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
جستجو کردن، پی (چیزی گشتن)، پیگیری کردن
پس زدن، عقب نشاندن
(خورشید) به شدت تابیدن
چانه زدن سر قیمت پایینتر
برو!، گم شو!، بزن به چاک!
دفع کردن، رد کردن، نپذیرفتن
(زمان) هدر دادن
خودارضایی کردن
رنگ گرفتن، ضرب گرفتن
موزون، دارای آهنگ درست
به مطلب اصلی نپرداختن، اطالهی سخن کردن، منظور از کلام را نگفتن، طفره رفتن
(انگلیس - عامیانه) به آسانی و به طور قاطع شکست دادن
پیشدستی کردن، زودتر رسیدن به
(از تنبیه و کیفر و غیره) گریختن، جستن
از این بهتر میتوانی؟، از من بهتر میتوانی؟
to beat the band (or the devil)
(عامیانه) با حرارت و اشتیاق عمل کردن، تند و پرآب و تاب انجام دادن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «beat» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/beat