با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Patrol

pəˈtroʊl pəˈtrəʊl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    patrolled
  • شکل سوم:

    patrolled
  • سوم شخص مفرد:

    patrols
  • وجه وصفی حال:

    patrolling
  • شکل جمع:

    patrols

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable uncountable C1
    گشت، پاسداری، گشت زنی
    • - The patrol goes on day and night.
    • - پاسداری شب و روز ادامه دارد.
    • - a patrol boat
    • - ناوچه‌ی گشتی
  • noun countable
    گروه گشت، (ارتش) گروه اکتشافی، گروه شناسایی، مامور گشت، ناوگان (یا هواپیماهای) شناسایی و پاسداری
    • - the coast patrol
    • - پاسداران ساحلی
  • verb - transitive
    پاسبانی کردن، پاسداری کردن، گشت زدن
    • - The British fleet patrolled the Scottish coast.
    • - ناوگان انگلیس کرانه‌های اسکاتلند را پاسداری می‌کرد.
    • - The police are patrolling the neighborhood.
    • - پاسبانان در محله گشت می‌زنند.
  • noun countable
    گروه کوچکی از پیش آهنگان
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد patrol

  1. noun guarding; guard
    Synonyms: convoying, defending, escorting, garrison, lookout, patroler, policing, protecting, protection, rounds, safeguarding, scouting, sentinel, spy, vigilance, watch, watching, watchperson
  2. verb guard, protect
    Synonyms: cruise, inspect, keep guard, keep watch, make the rounds, mount, police, pound, range, ride shotgun, safeguard, shotgun, walk the beat, watch
    Antonyms: ignore, neglect

ارجاع به لغت patrol

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «patrol» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/patrol

لغات نزدیک patrol

پیشنهاد بهبود معانی