آخرین به‌روزرسانی:

Garrison

ˈɡærəsn ˈɡærəsn

شکل جمع:

garrisons

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive

پادگان، ساخلو، مقیم کردن، مستقر کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The whole garrison surrendered.

همه‌ی نفرات پادگان تسلیم شدند.

to garrison a soldier

سربازی را در پادگان به خدمت گماشتن

نمونه‌جمله‌های بیشتر

garrison cap

(ارتش) کلاه خدمت (که نرم است و می‌توان آن را در جیب فرو برد)، کلاه پارچه‌ای

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد garrison

  1. noun military post, fort
    Synonyms:
    base camp fort fortress stronghold barracks encampment citadel command post fortification

سوال‌های رایج garrison

شکل جمع garrison چی میشه؟

شکل جمع garrison در زبان انگلیسی garrisons است.

ارجاع به لغت garrison

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «garrison» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/garrison

لغات نزدیک garrison

پیشنهاد بهبود معانی