فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Barracks

ˈbærəks ˈbærəks

گذشته‌ی ساده:

barracked

شکل سوم:

barracked

وجه وصفی حال:

barracking

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun plural

سربازخانه، آسایشگاه سربازان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The barracks was/were surrounded by a high wall.

دیواری بلند سربازخانه را محصور می‌کرد.

an army barracks in the north of the city

آسایشگاه سربازان واقع در شمال شهر

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد barracks

  1. noun shelter for military
    Synonyms:
    camp quarters shelter headquarters garrison encampment cantonment tent hut dormitory enclosure billet bivouac prefab Quonset hut

ارجاع به لغت barracks

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «barracks» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/barracks

لغات نزدیک barracks

پیشنهاد بهبود معانی