آیکن بنر

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۴ اسفند ۱۴۰۲

    Bivouac

    ˈbɪvuæk ˈbɪvu-æk

    گذشته‌ی ساده:

    bivouacked

    شکل سوم:

    bivouacked

    وجه وصفی حال:

    bivouacking

    معنی bivouac | جمله با bivouac

    noun countable

    اردوگاه موقت

    The soldiers assembled a bivouac to protect themselves from the harsh weather conditions.

    سربازان برای محافظت از خود در برابر شرایط سخت آب‌وهوایی اردوگاه موقت برپا کردند.

    Our hiking group found an ideal spot to pitch our bivouacs near the lake.

    گروه پیاده‌روی ما نقطه‌ای ایدئال برای برپا کردن اردوگاه موقت در نزدیکی دریاچه پیدا کرد.

    noun countable

    چادر، بیواک (برای اقامت موقت)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    The hiker carried a compact bivouac in their backpack for emergency situations.

    کوهنورد برای مواقع اضطراری بیواک جمع‌وجوری در کوله‌پشتی‌اش حمل می‌کرد.

    The soldiers rested in their individual bivouacs during their overnight training exercise.

    سربازان در طول تمرینات آموزشی شبانه‌ی خود در چادرهای انفرادی استراحت می‌کردند.

    verb - intransitive verb - transitive

    اردوی موقت زدن، اردوگاه برپا کردن، فراهم کردن جای اقامت (موقتی)

    battalions that had bivouacked in places like Ghamsar

    گردان‌هایی که در مکان‌هایی مثل قمصر اردو زده بودند

    We quickly bivouacked under the trees to avoid the storm.

    به‌سرعت زیر درختان جای اقامت فراهم کردیم تا از طوفان در امان باشیم.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد bivouac

    1. noun temporary living quarters specially built by the army for soldiers
      Synonyms:
      camp encampment cantonment campsite campground camping site camping ground camping area encamp
    1. verb live in or as if in a tent
      Synonyms:
      camp encamp tent camp-out

    سوال‌های رایج bivouac

    گذشته‌ی ساده bivouac چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده bivouac در زبان انگلیسی bivouacked است.

    شکل سوم bivouac چی میشه؟

    شکل سوم bivouac در زبان انگلیسی bivouacked است.

    وجه وصفی حال bivouac چی میشه؟

    وجه وصفی حال bivouac در زبان انگلیسی bivouacking است.

    ارجاع به لغت bivouac

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «bivouac» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bivouac

    لغات نزدیک bivouac

    • - bivalve
    • - bivariate
    • - bivouac
    • - biweekly
    • - biyearly
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    New York nevertheless nail technician navigator NBD nell nero growth stimulate still water stewardship stoplight sponge solitary platitude قبض قد گشنیز قلمبه قیراط فراکسیون فرشته‌ی مقرب قبح تقبیح تقبیح کردن قباحت مغرور فیزیوتراپی فیزیولوژی اغماض
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.