گذشتهی ساده:
bivouackedشکل سوم:
bivouackedوجه وصفی حال:
bivouackingاردوگاه موقت
The soldiers assembled a bivouac to protect themselves from the harsh weather conditions.
سربازان برای محافظت از خود در برابر شرایط سخت آبوهوایی اردوگاه موقت برپا کردند.
Our hiking group found an ideal spot to pitch our bivouacs near the lake.
گروه پیادهروی ما نقطهای ایدئال برای برپا کردن اردوگاه موقت در نزدیکی دریاچه پیدا کرد.
چادر، بیواک (برای اقامت موقت)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The hiker carried a compact bivouac in their backpack for emergency situations.
کوهنورد برای مواقع اضطراری بیواک جمعوجوری در کولهپشتیاش حمل میکرد.
The soldiers rested in their individual bivouacs during their overnight training exercise.
سربازان در طول تمرینات آموزشی شبانهی خود در چادرهای انفرادی استراحت میکردند.
اردوی موقت زدن، اردوگاه برپا کردن، فراهم کردن جای اقامت (موقتی)
battalions that had bivouacked in places like Ghamsar
گردانهایی که در مکانهایی مثل قمصر اردو زده بودند
We quickly bivouacked under the trees to avoid the storm.
بهسرعت زیر درختان جای اقامت فراهم کردیم تا از طوفان در امان باشیم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bivouac» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bivouac