فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Campground

ˈkæmpɡraʊnd ˈkæmpɡraʊnd

شکل جمع:

campgrounds

معنی

noun

محوطه‌ی اردوگاه، اردومیدان، محل گردهمایی در اردوگاه، پرده‌سرا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد campground

  1. noun a site where people on holiday can pitch a tent
    Synonyms:
    campsite camping site camping area camping ground encampment bivouac

ارجاع به لغت campground

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «campground» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/campground

لغات نزدیک campground

پیشنهاد بهبود معانی