آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

بی‌دلیل به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

صفت قید
فونتیک فارسی / bi dalil /

causeless, groundless, undue, unduly, unjustified, unprovoked, unwarranted, uncalled for, without a cause, without a reason

causeless

groundless

undue

unduly

unjustified

unprovoked

unwarranted

uncalled for

without a cause

without a reason

بی‌سبب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

این حمله بی‌دلیل بود؛ او هیچ کاری نکرده بود که سزاوار آن باشد.

It was an unprovoked attack; he did nothing to deserve it.

عصبانیت بی‌دلیل او همه را متعجب کرد.

His causeless anger surprised everyone.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد بی‌دلیل

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:

ارجاع به لغت بی‌دلیل

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «بی‌دلیل» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/بی‌دلیل

لغات نزدیک بی‌دلیل

پیشنهاد بهبود معانی