آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

فرتوتی به انگلیسی

معنی و نمونه‌جمله‌ها

اسم
فونتیک فارسی / fartooti /

decrepitude, senility, dotage, obsolescence

decrepitude

senility

dotage

obsolescence

ازکارافتادگی، فرسودگی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فرتوتی او در دستان لرزان و حرکات کندش آشکار بود.

His decrepitude was evident in his shaky hands and slow movements.

این کتاب تأثیرات فرتوتی بر روابط خانوادگی را بررسی می‌کند.

The book explores the effects of senility on family relationships.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد فرتوتی

با کلیک بر روی هر مترادف یا متضاد، معنی آن را مشاهده کنید.

مترادف:
ازکارافتادگی فرسودگی کهنسالی کهولت
متضاد:

ارجاع به لغت فرتوتی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «فرتوتی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/فرتوتی

لغات نزدیک فرتوتی

پیشنهاد بهبود معانی