گذشتهی ساده:
quarteredشکل سوم:
quarteredوجه وصفی حال:
quarteringاقامتگاه، سکونتگاه، محل کسبوکار، پایگاه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We were moved to more comfortable living quarters.
به پایگاه راحتتری منتقل شدیم.
In 1998 he moved his company to larger quarters.
در سال ۱۹۹۸ شرکت خود را به مکان بزرگتری منتقل کرد.
at close range (or at close quarters)
از نزدیک، از فاصلهی کم
از نزدیک، به فاصلهی کم
منزل گزیدن، خانه کردن، ساکن شدن، جا گرفتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «quarters» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/quarters