گذشتهی ساده:
domiciledشکل سوم:
domiciledسومشخص مفرد:
domicilesوجه وصفی حال:
domicilingشکل جمع:
domicilesهمچنین میتوان از domiciliate به جای domicile استفاده کرد.
اقامتگاه، محل اقامت، مقر، خانه، مسکن، مسکن دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She took me to her own domicile.
او مرا به خانهی خودش برد.
Veterans who are domiciled in hospitals.
کهنه سربازانی که در بیمارستانها ماندگارند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «domicile» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/domicile