گذشتهی ساده:
roostedشکل سوم:
roostedسومشخص مفرد:
roostsوجه وصفی حال:
roostingنشیمنگاه پرنده، لانه مرغ، جای شب به سر بردن، شب به سر بردن، بیتوته کردن، منزل کرن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The hens' roost consisted of a long metal pipe.
استراحتگاه مرغان از یک لوله دراز فلزی تشکیل شده بود.
Our roost contained ten beds.
استراحتگاه ما دارای ده تختخواب بود.
The loud noise put the whole roost into flight.
صدای بلند دستهی پرندگان را کلاً فرار داد.
At night, the farm chickens roost on this tree.
شبها مرغهای مزرعه روی این درخت مینشینند.
Finding no hotel rooms, my brothers and I roosted on the platform of a shop.
چون اتاق هتل گیرمان نیامد، من و برادرانم روی سکوی یک دکان بیتوته کردیم.
دامنگیر (کسی) شدن، پیامد بد داشتن، نتیجهی منفی دادن
ارباب بودن، سروری کردن، حکومت کردن، اداره کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «roost» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/roost