گذشتهی ساده:
roostedشکل سوم:
roostedسومشخص مفرد:
roostsوجه وصفی حال:
roostingتبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
دامنگیر (کسی) شدن، پیامد بد داشتن، نتیجهی منفی دادن
ارباب بودن، سروری کردن، حکومت کردن، اداره کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «roost» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/roost