با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Roost

ruːst ruːst
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    roosted
  • شکل سوم:

    roosted
  • سوم شخص مفرد:

    roosts
  • وجه وصفی حال:

    roosting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive
نشیمنگاه پرنده، لانه مرغ، جای شب به سر بردن، شب به سر بردن، بیتوته کردن، منزل کرن
- The hens' roost consisted of a long metal pipe.
- استراحتگاه مرغان از یک لوله دراز فلزی تشکیل شده بود.
- Our roost contained ten beds.
- استراحتگاه ما دارای ده تختخواب بود.
- The loud noise put the whole roost into flight.
- صدای بلند دسته‌ی پرندگان را کلاً فرار داد.
- At night, the farm chickens roost on this tree.
- شب‌ها مرغ‌های مزرعه روی این درخت می‌نشینند.
- Finding no hotel rooms, my brothers and I roosted on the platform of a shop.
- چون اتاق هتل گیرمان نیامد، من و برادرانم روی سکوی یک دکان بیتوته کردیم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد roost

  1. verb Sit, as on a branch
    Synonyms: perch, rest
  2. noun
    Synonyms: nest, roosting place, abode, birdhouse, alight, henhouse, land, lodging, resting-place, landing place, settle, sit, sleep

Idioms

  • come home to roost

    دامنگیر (کسی) شدن، پیامد بد داشتن، نتیجه‌ی منفی دادن

  • rule the roost

    ارباب بودن، سروری کردن، حکومت کردن، اداره کردن

ارجاع به لغت roost

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «roost» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/roost

لغات نزدیک roost

پیشنهاد بهبود معانی