فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Roost

ruːst ruːst

گذشته‌ی ساده:

roosted

شکل سوم:

roosted

سوم‌شخص مفرد:

roosts

وجه وصفی حال:

roosting

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive

نشیمنگاه پرنده، لانه مرغ، جای شب به سر بردن، شب به سر بردن، بیتوته کردن، منزل کرن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The hens' roost consisted of a long metal pipe.

استراحتگاه مرغان از یک لوله دراز فلزی تشکیل شده بود.

Our roost contained ten beds.

استراحتگاه ما دارای ده تختخواب بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The loud noise put the whole roost into flight.

صدای بلند دسته‌ی پرندگان را کلاً فرار داد.

At night, the farm chickens roost on this tree.

شب‌ها مرغ‌های مزرعه روی این درخت می‌نشینند.

Finding no hotel rooms, my brothers and I roosted on the platform of a shop.

چون اتاق هتل گیرمان نیامد، من و برادرانم روی سکوی یک دکان بیتوته کردیم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد roost

  1. verb sit, as on a branch
    Synonyms:
    rest perch
  1. noun
    Synonyms:
    nest abode lodging roosting place resting-place sleep sit settle land alight landing place birdhouse henhouse

Idioms

come home to roost

دامنگیر (کسی) شدن، پیامد بد داشتن، نتیجه‌ی منفی دادن

rule the roost

ارباب بودن، سروری کردن، حکومت کردن، اداره کردن

ارجاع به لغت roost

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «roost» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/roost

لغات نزدیک roost

پیشنهاد بهبود معانی