با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Perch

pɜːrtʃ pɜːtʃ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    perched
  • شکل سوم:

    perched
  • سوم‌شخص مفرد:

    perches
  • وجه وصفی حال:

    perching
  • شکل جمع:

    perches

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive adverb
نشیمنگاه پرنده، چوب زیر پایی، تیر، میل، جایگاه بلند، جای امن، نشستن، قرار گرفتن، فرود آمدن، در جای بلند قرار دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- Birds had turned the branch into a perch.
- پرندگان شاخه‌ی درخت را نشیمنگاه خود کرده بودند.
- crows that were perching on telephone wires
- کلاغهایی که روی سیمهای تلفن نشسته بودند
- He perched a hat on his head.
- کلاهی را بر سر خود گذاشت.
- A cottage perched on the cliff.
- کلبه‌ای بر روی صخره قرار داشت.
- He perched himself on the table.
- او خودش را روی میز قرار داد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد perch

  1. noun object placed high for sitting on
    Synonyms: branch, landing place, lounge, pole, post, resting place, roost, seat
  2. verb sit atop of
    Synonyms: alight, balance, land, light, rest, roost, set down, settle, sit on, squat, touch down
    Antonyms: lower

ارجاع به لغت perch

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «perch» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/perch

لغات نزدیک perch

پیشنهاد بهبود معانی