Lounge

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

• verb - intransitive countable C1
  لمیدن، لم دادن، آسودن، آرمیدن
  • - We lounged on the beach all day long.
  • - کل روز را در ساحل لم دادیم.

  • - I saw him lounging at the bar.
  • - او را دیدم که در میخانه لم داده بود.
• noun countable
  سالن استراحت، اتاق استراحت (در مکان عمومی)، لابی
  • - I'll wait for you in the hotel lounge.
  • - در لابی هتل منتظرت خواهم ماند.

  • - the airport lounge
  • - اتاق استراحت فرودگاه
• noun countable
  انگلیسی بریتانیایی اتاق نشیمن، سالن پذیرایی، هال
  • - We gathered in the lounge to watch a movie on Friday night.
  • - جمعه شب برای تماشای فیلم در اتاق نشیمن جمع شدیم.

  • - She found her favorite book in the corner of the lounge.
  • - او کتاب موردعلاقه‌اش را در گوشه‌ای از سالن پذیرایی پیدا کرد.
• verb - intransitive verb - transitive
  تلف کردن، به بطالت گذراندن، ول گشتن
  • - He lounged away the remainder of his life.
  • - او بقیه‌ی عمر خود را به بطالت گذراند.

  • - He lounged the summer away.
  • - او تابستان را به بطالت گذراند.
• noun countable
  کاناپه (طویل)
  • - She stretched on the lounge.
  • - روی کاناپه دراز کشید.

  • - The lounge was incredibly comfortable, perfect for relaxing after a long day.
  • - کاناپه بسیار راحت بود و برای استراحت پس‌از یک روز طولانی عالی بود.