لمیدن، لم دادن
On weekends, he lolls about in pajamas at home.
در تعطیلات آخرهفته پیژامه میپوشد و در خانه لم میدهد.
She spent most of the weekend lolling around on the beach.
او بیشتر تعطیلات آخرهفته را با لم دادن در ساحل گذراند.
بیرون آوردن، آویزان کردن (زبان)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The girl lolled out her tongue in derision.
دخترک با تمسخر زبان خود را بیرون آورد.
a wild dog with its tongue lolling out
یک سگ وحشی که زبانش آویزان است
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «loll» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/loll