با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Loll

lɑːl lɒl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • verb - intransitive
    لمیدن، لم دادن
    • - On weekends, he lolls about in pajamas at home.
    • - در تعطیلات آخرهفته پیژامه می‌پوشد و در خانه لم می‌دهد.
    • - She spent most of the weekend lolling around on the beach.
    • - او بیشتر تعطیلات آخرهفته را با لم دادن در ساحل گذراند.
  • verb - intransitive verb - transitive
    بیرون آوردن، آویزان کردن (زبان)
    • - The girl lolled out her tongue in derision.
    • - دخترک با تمسخر زبان خود را بیرون آورد.
    • - a wild dog with its tongue lolling out
    • - یک سگ وحشی که زبانش آویزان است
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد loll

  1. verb lay sprawled
    Synonyms: bum, dangle, dawdle, droop, drop, flap, flop, goof off, hang, hang loose, idle, laze, lean, loaf, loiter, lounge, recline, relax, rest, sag, slouch, slump, sprawl
    Antonyms: sit up straight

ارجاع به لغت loll

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «loll» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/loll

لغات نزدیک loll

پیشنهاد بهبود معانی