فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Droop

druːp druːp

گذشته‌ی ساده:

drooped

شکل سوم:

drooped

سوم‌شخص مفرد:

droops

وجه وصفی حال:

drooping

شکل جمع:

droops

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive adverb

افکندن، سستی، افسرده و مأیوس شدن، پژمرده شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The apple tree was drooping under the weight of its fruit.

درخت سیب در زیر بار میوه خم شده بود.

Plants drooping for lack of rain.

گیاهانی که در اثر کمبود باران پژمرده می‌شدند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

As night drew near the crimson sun drooped slowly in the west.

با نزدیک شدن شب خورشید سرخ‌گون به‌آرامی در باختر غروب کرد.

Her thoughts drooped with fatigue.

افکارش در اثر خستگی تحلیل رفت.

Gradually, the soldiers' spirits began to droop.

کم‌کم سربازان روحیه‌ی خود را از دست دادند.

the droop of her head

سر خمیدگی او

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد droop

  1. verb hang down; languish
    Synonyms:
    drop fall down decline weaken fail fade diminish bend lean sink slouch slump sag dangle flag wilt wither subside depress loll lop faint sling suspend settle let down
    Antonyms:
    rise inflate

ارجاع به لغت droop

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «droop» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/droop

لغات نزدیک droop

پیشنهاد بهبود معانی