گلیز، آب از دهان تراوش شدن، اظهارخوشحالی کردن، یاوه سرایی کردن، آدم احمق
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The three hungry men drooled at the sight of food.
با دیدن خوراک آب از لب و لوچهی سه مرد گرسنه جاری شد.
Most babies begin to drool at about four months.
در حدود چهار ماهگی اکثر نوزادان شروع به گلیز دادن میکنند.
The soup was drooling from old man's mouth.
سوپ از دهان پیرمرد جاری بود.
He kept on drooling about his trips.
او مرتباً دربارهی سفرهایش چرند میگفت.
Lovers of Persian music drool over her compositions.
دوستداران موسیقی ایرانی مردهی آهنگهای او هستند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «drool» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/drool