آیکن بنر

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید اشتراک یک‌ساله با ٪۳۱ تخفیف

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Drone

droʊn drəʊn

گذشته‌ی ساده:

droned

شکل سوم:

droned

سوم‌شخص مفرد:

drones

وجه وصفی حال:

droning

شکل جمع:

drones

معنی drone | جمله با drone

noun countable

پهپاد، هواپیمای بدون سرنشین

The military used a drone to conduct surveillance on the enemy's camp.

ارتش از پهپاد برای نظارت بر اردوگاه دشمن استفاده کرد.

Drones have revolutionized the way we gather information and conduct aerial operations.

هواپیماهای بدون سرنشین روش جمع‌آوری اطلاعات و انجام عملیات‌های هوایی را متحول کرده‌اند.

noun singular

وزوز، ورور، غوم‌غوم، صدای یکنواخت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

The drone of the engine made it hard to fall asleep.

صدای موتور باعث شد نتوانم بخوابم.

The constant drone of insects filled the night air.

هوای شب پر از وزوز مداوم حشرات بود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the drone of bees

وزوز زنبورها

the drone of an electric fan

ورور بادزن برقی

noun singular countable

موسیقی صدای بمِ ممتد

The bagpipes produce a deep drone that accompanies the melody.

نی‌انبان، صدای بمِ ممتدی تولید می‌کند که ملودی را همراهی می‌کند.

In Indian classical music, the drone is often played by a tanpura.

در موسیقی سنتی هند، نتِ ممتدِ زمینه معمولاً توسط ساز تنپورا نواخته می‌شود.

noun countable

موسیقی قسمت بم‌نواز ساز، لوله‌ی بم

The ensemble included several drone instruments to create a meditative atmosphere.

در گروه، چند ساز بم‌نواز وجود داشت تا فضایی آرام و مراقبه‌ای ایجاد شود.

She added a bamboo drone to deepen the sound of the performance.

او سازی بم‌نواز از بامبو اضافه کرد تا صدای اجرا را عمیق‌تر کند.

noun countable

زنبور (عسل) نر

Drones do not possess a stinger like female bees.

زنبورهای نر مانند زنبورهای ماده نیش ندارند.

Drones are often expelled from the hive during the winter months when resources are scarce.

زنبورهای عسل زن اغلب در ماه‌های زمستان که منابع کمیاب هستند از کندو بیرون رانده می‌شوند.

verb - intransitive verb - transitive

وزوز کردن، ورور کردن، غوم‌غوم کردن، ور زدن، یکنواخت حرف زدن، با لحنی یکنواخت حرف زدن

The teacher droned for a whole hour.

معلم یک ساعت تمام ور زد.

A propeller airplane droned overhead.

هواپیمای پروانه‌دار در هوا غوم‌غوم می‌کرد.

verb - intransitive verb - transitive

مفت‌خوری کردن، تن‌پروری کردن، کِش آمدن، ملال‌آور پیش رفتن

He would rather drone than live by honest labor.

به‌ جای کار شرافتمندانه ترجیح می‌داد‌ مفت‌خوری کند.

As the lecture droned on, students began to fall asleep.

با کش آمدن سخنرانی، دانشجوها یکی‌یکی خوابشان برد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد drone

  1. noun person who is lazy
    Antonyms:
    workaholic overachiever
  1. noun continuous noise
    Synonyms:
    Antonyms:
  1. verb making noise continuously
    Antonyms:
    be quiet silence

ارجاع به لغت drone

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «drone» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/drone

لغات نزدیک drone

پیشنهاد بهبود معانی