حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
ریشه، تهنخ، ریشه یا نخ آویخته، صدای تپتپ یا زدن روی میز، ریشهدار، مضراب زدن، اندک، زرزرکردن (در ساز)، روی میز زدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Ahmad was thrumming a guitar.
احمد داشت گیتار میزد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «thrum» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/thrum