ریشه، تهنخ، ریشه یا نخ آویخته، صدای تپتپ یا زدن روی میز، ریشهدار، مضراب زدن، اندک، زرزرکردن (در ساز)، روی میز زدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Ahmad was thrumming a guitar.
احمد داشت گیتار میزد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «thrum» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/thrum