همچنین میتوان از song thrush به جای thrush استفاده کرد.
جانورشناسی توکا، باسترک، طرقه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
The thrush sang a melodious tune in the forest.
توکا در جنگل آوازی خوشنوا خواند.
I spotted a beautiful thrush perched on a branch.
باسترک زیبایی را دیدم که روی شاخهای نشسته بود.
انگلیسی بریتانیایی پزشکی برفک (نوعی بیماری) (عفونت واژن یا دهان)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی پزشکی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Oral thrush can be treated with antifungal medications.
برفک دهان را میتوان با داروهای ضدقارچ درمان کرد.
The thrush caused severe discomfort in her mouth.
برفک باعث ناراحتی شدید در دهان او شد.
پزشکی بیماری مشمشه (در حیوانات)
Regular hoof cleaning is essential to prevent thrush in animals.
تمیز کردن منظم سم برای جلوگیری از بیماری مشمشه در حیوانات ضروری است.
The veterinarian diagnosed the horse with thrush in its hind feet.
دامپزشک تشخیص داد که اسب بیماری مشمشه در پاهای عقبیاش دارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «thrush» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/thrush