آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:

Parasite

ˈpærəsaɪt ˈpærəsaɪt

شکل جمع:

parasites

معنی parasite | جمله با parasite

noun

انگل، طفیلی، صدای مزاحم، پارازیت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

Old maids were condemned to being parasites of their fathers or brothers.

دختران خانه مانده محکوم بودند که سربار پدر یا برادر خود باشند.

A big city is the parasite of its surrounding farms.

یک شهر بزرگ انگل روستاهای اطراف خویش است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد parasite

  1. noun something that exists by taking from or depending on another
    Antonyms:

سوال‌های رایج parasite

شکل جمع parasite چی میشه؟

شکل جمع parasite در زبان انگلیسی parasites است.

ارجاع به لغت parasite

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «parasite» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/parasite

لغات نزدیک parasite

پیشنهاد بهبود معانی