با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Barnacle

ˈbɑːrnəkl ˈbɑːnəkl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    barnacles

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    جانورشناسی کشتی‌چسب، بارناکل (نوعی موجود دریایی کوچک که به صخره‌ها و کف قایق‌ها می‌چسبد)
    • - The boat's bottom was covered in barnacles.
    • - کف قایق پوشیده از بارناکل بود.
    • - The barnacle's shell is hard.
    • - پوسته‌ی کشتی‌چسب سخت است.
  • noun countable
    جانورشناسی غاز گونه‌سفید
    • - The barnacle has a distinct black breast and white face.
    • - غاز گونه‌سفید سینه‌ی مشکی و صورت سفید متمایزی دارد.
    • - The barnacle is a migratory bird that breeds in the Arctic.
    • - غاز گونه‌سفید پرنده‌ای مهاجر است که در قطب شمال تولید مثل می‌کند.
  • noun countable
    مجازی موی دماغ، کنه
    • - My ex-boyfriend is a barnacle!
    • - دوست‌پسرم قبلی من موی دماغه!
    • - The politician was seen as a barnacle on society.
    • - این سیاستمدار در جامعه به مثابه‌ی کنه دیده می‌شد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد barnacle

  1. noun European goose smaller than the brant; breeds in the far north
    Synonyms: appendage, bloodsucker, barnacle-goose, cirriped, crustacean, freeloader, hanger-on, smell-feast, leech, parasite, branta-leucopsis, cirripede

ارجاع به لغت barnacle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «barnacle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/barnacle

لغات نزدیک barnacle

پیشنهاد بهبود معانی