فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Barnacle

ˈbɑːrnəkl ˈbɑːnəkl

شکل جمع:

barnacles

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

جانورشناسی کشتی‌چسب، صدف چسبنده، بارناکل (نوعی موجود دریایی کوچک که به صخره‌ها و کف قایق‌ها می‌چسبد)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

The boat's bottom was covered in barnacles.

کف قایق پوشیده از بارناکل بود.

Removing barnacles from the hull of a ship takes time and effort.

حذف صدف‌های چسبنده از بدنه‌ی کشتی زمان‌بر و دشوار است.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The barnacle's shell is hard.

پوسته‌ی کشتی‌چسب سخت است.

noun countable

جانورشناسی غاز گونه‌سفید

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

The barnacle has a distinct black breast and white face.

غاز گونه‌سفید سینه‌ی مشکی و صورت سفید متمایزی دارد.

The barnacle is a migratory bird that breeds in the Arctic.

غاز گونه‌سفید پرنده‌ای مهاجر است که در قطب شمال تولید مثل می‌کند.

noun countable

مجازی موی دماغ، کنه

My ex-boyfriend is a barnacle!

دوست‌پسرم قبلی من موی دماغه!

The politician was seen as a barnacle on society.

این سیاستمدار در جامعه به مثابه‌ی کنه دیده می‌شد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد barnacle

  1. noun european goose smaller than the brant; breeds in the far north
    Synonyms:
    parasite leech freeloader hanger-on smell-feast barnacle-goose branta-leucopsis appendage crustacean cirripede cirriped bloodsucker

ارجاع به لغت barnacle

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «barnacle» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/barnacle

لغات نزدیک barnacle

پیشنهاد بهبود معانی