شکل جمع:
barnaclesجانورشناسی کشتیچسب، صدف چسبنده، بارناکل (نوعی موجود دریایی کوچک که به صخرهها و کف قایقها میچسبد)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی جانورشناسی
The boat's bottom was covered in barnacles.
کف قایق پوشیده از بارناکل بود.
Removing barnacles from the hull of a ship takes time and effort.
حذف صدفهای چسبنده از بدنهی کشتی زمانبر و دشوار است.
The barnacle's shell is hard.
پوستهی کشتیچسب سخت است.
جانورشناسی غاز گونهسفید
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The barnacle has a distinct black breast and white face.
غاز گونهسفید سینهی مشکی و صورت سفید متمایزی دارد.
The barnacle is a migratory bird that breeds in the Arctic.
غاز گونهسفید پرندهای مهاجر است که در قطب شمال تولید مثل میکند.
مجازی موی دماغ، کنه
My ex-boyfriend is a barnacle!
دوستپسرم قبلی من موی دماغه!
The politician was seen as a barnacle on society.
این سیاستمدار در جامعه به مثابهی کنه دیده میشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «barnacle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/barnacle