زالو، حجامت
She is going to leech on to Javad.
او مثل زالو به جواد خواهد چسبید.
اسباب خونگیری، خفاش خون اشام، انگل، مزاحم، زالو انداختن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to leech a boil
زالو بر کورک نشاندن
پزشکی طبیب
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «leech» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/leech