پوشاک کفش لوفر (نوعی کفش تخت و بدون پاشنه)
The old man wore worn-out loafers.
پیرمرد کفشهای لوفر کهنهای پوشید.
I bought a new pair of loafers for the summer season.
برای فصل تابستان یک جفت کفش لوفر جدید خریدم.
آدم عاطلوباطل، آدم ولگرد، آدم بیکار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
That loafer sat lazily on the park bench.
آن آدم بیکار روی نیمکت پارک نشست.
She scolded her son for being a lazy loafer.
او پسرش را به خاطر اینکه آدم ولگرد و تنبلی بود، سرزنش کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «loafer» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/loafer