با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Pinchbeck

ˈpɪntʃbek ˈpɪntʃbek
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

noun adjective
آمیزه‌ی مس و روی (که در جواهرات بدلی به‌جای طلا به‌کار می‌رود)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
noun adjective
هر چیز ارزان و بدلی، زلم زیمبو، زرنما، قلابی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pinchbeck

  1. noun An inferior substitute imitating an original
    Synonyms: copy, ersatz, imitation, simulation
  2. adjective Said of things
    Synonyms: fake, brummagem, counterfeit, deceptive, sham, spurious

ارجاع به لغت pinchbeck

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pinchbeck» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/pinchbeck

لغات نزدیک pinchbeck

پیشنهاد بهبود معانی