Brummagem

ˈbrʌmədʒəm ˈbrʌmədʒəm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
بی‌ارزش، کم‌ارزش، پست، ارزان، مسکوک فلزی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد brummagem

  1. noun A city in central England; 2nd largest English city and an important industrial and transportation center
    Synonyms: birmingham
  2. adjective Tastelessly showy
    Synonyms: chintzy, flashy, garish, gaudy, glaring, loud, meretricious, tawdry, tinsel, tacky

ارجاع به لغت brummagem

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «brummagem» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/brummagem

لغات نزدیک brummagem

پیشنهاد بهبود معانی