شکل جمع:
gaudiesجلف، زننده، اجقوجق، عجیبغریب
She wore a gaudy dress that drew attention from everyone in the room.
او یک لباس جلف پوشیده بود که توجه همه در اتاق را به خود جلب کرد.
Her outfit was so gaudy.
لباسش خیلی اجقوجق بود.
زرقوبرقدار، نمایشدار، پرزرقوبرق، رنگارنگ
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She wore a gaudy necklace that was adorned with oversized, multicolored gemstones.
او یک گردنبند زرقوبرقدار به گردن داشت که با سنگهای قیمتی بزرگ و چند رنگ تزئین شده بود.
The artist's paintings were unique but often criticized for their gaudy color combinations.
نقاشیهای این هنرمند منحصربهفرد بودند، اما اغلب بهخاطر ترکیبهای رنگی پرزرقوبرقشان مورد انتقاد قرار میگرفتند.
ضیافت شام سالیانه، گردهمایی سالیانه (در دانشگاه انگلیس)
Attending the gaudy allowed alumni to reconnect with old friends and reminisce about their college days.
حضور در این گردهمایی سالیانه به فارغالتحصیلان این امکان را داد تا دوباره با دوستان قدیمی خود ارتباط برقرار کنند و خاطرات دوران دانشگاهشان را به یاد بیاورند.
The lavish decorations and exquisite cuisine made the gaudy an unforgettable experience.
تزیینات مجلل و غذاهای عالی باعث شده این ضیافت شام سالیانه تجربهای فراموشنشدنی باشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «gaudy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/gaudy